آسمان غرق خیالست کجایی آقا، آخرین جمعه سال است کجایی آقا، یکنفس عاشق اگر بود زمین میفهمید، عاشقی بی تو محال است کجایی آقا. اللهم عجل لولیک الفرج
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری
در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی
یا مهدی ادرکنی
سلام بر چشم خدا
آن دم که با خدا نجوا می کند و آنگاه که قطرات اشک بر گونه ی مبارکش بوسه می زنند
مولا جان : هر چند آمدنت حتمی است ، من اما در هراس نبودن خویشم …
کاش نسیم، عطر نفسهایت را به غربتم برساند.
تو را ای گل همیشه بهار سلام میگویم و باز چشم میدوزم به راه آمدنت …
ولی شرمساریم از انتظار …
به بهلول گفتند: تقوا را توصیف کن؟
گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شوید، چه می کنید؟
گفتند: پیوسته مواظب هستیم و با احتیاط راه می رویم تا خود را #حفظ کنیم.
بهلول گفت: در دنیا نیز چنین کنید، تقوا همین است. از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کنید و هیچ گناهی را کوچک مشمارید؛
کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.