توسط فاطمه محمدي in من تشنه ام یاحضرت ساقی
من تشنهام یا حضرت ساقی
در برهوتی که هر روز سرابی جدید برایم جلوه میکند و مرا به سوی خودش میکشاند!
من تشنهام یا حضرت ساقی
میان مردمانی که خوبهایشان حتی در تلاش برای خوب بودن خراب میکنند و بدهایشان مزورانه تو را نه به جرعه آب، که به نوشیدنیهای گوارای تزویر و ریا دعوت میکنند
من تشنهام یا حضرت ساقی
میان دنیایی که هرچه تلاش کنی برای بهتر شدن چهرهاش، باز هم گاه و بیگاه آن طینت حقیقی خود را نشانت میدهد.
دنیایی که دنی است و فانی و حائلی میان من و معشوق
من تشنهام یا حضرت ساقی، قسمت میدهم به آن لحظهای که گفتهاند: «فوقف العباس متحیرا»، تا مرا در مواقف تحیر این دنیا دستگیری کنی و به چند قطرهای از آن جام صهبا میهمان گردانی…
من تشنهام یا حضرت ساقی